ضیافت نور

رمضان و ضیافت اندیشه

ضیافت نور

رمضان و ضیافت اندیشه

بت، ابراهیم، ایمان

مشتی خاکم. سبک و آزاد و بی تعلق. نامی ندارم و کسی مرا نمی شناسد. با باد سفر می کنم. گاهی در باغچه ای کوچک اقامت می کنم تا به ریشه ای کمکی کنم و غذای گیاهی کوچک را به او برسانم؛ و گاهی به بیابان می روم تا خلوتی کنم و از خورشید، سکوت و سوختن بیاموزم.

بسیاری اوقات اما خاک پای عابرانم، خاک پای هر کودک و هر پیر و هر جوان. سال ها پیش اما تندیسی مغرور بودم با چشم هایی از عقیق، تراشیده و بالابلند. زندانی دیوار و سقف و مردم. فریفته پیشکش و قربانی و دست هایی که به من التماس می کرد. مردم خود مرا از کوه جدا کردند و تراشیدند و آوردند و بعد خود به پایم افتادند.
هیچ کس به قدر من ناتوان نبود. آنها اما از من می خواستند که زمین را حاصلخیز کنم . آسمان را پرباران. می خواستند که گوسفندشان را شیرافشان کنم و چشمه ها را جوشان. من اما هرگز نه چشمه ای را جوشان کردم و نه گوسفندی را شیرافشان. و نه هرگز زمین و آسمان را حاصلخیز و پرباران.
ستایش مردم اما فریبم داد. لذت تمجید، خون سیاهی بود که در تن سنگی ام جاری می شد. هیچ کس نمی داند که هر بتی آرام آرام بت می شود. بتان در آغاز به خود و به خیال دیگران می خندند. اما رفته رفته باور می کنند که برترند. من نیز باور کرده بودم.
تا آن روز که آن جوان برومند به بتخانه آمد. پیشتر هم او را دیده بودم. نامش ابراهیم بود و هر بار از آمدنش لرزه بر اندامم افتاده بود. حضورش حقارتم را به رخ می کشید. دیگران که بودند حقارت خویش را تاب می آوردم. آن روز اما با هیچ کس نبود. بتخانه خالی بود از مردم. تنها او بود و تبری بر دوش.

ادامه مطلب ...

معمای آلبرت انیشتین در قرن ۱۹ میلادی

آیا شما در زمره 2درصد افراد با هوش در دنیا هستید؟ 
 
پس مسئله زیر را حل  کنید و دریابید که در میان افراد باهوش جهان قرار دارید یا خیر

1-در خیابانی 5 خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد.

2-در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی میکنند.

3-این 5 صاحب خانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند سیگار متفاوت میکشند وحیوان خانگی  
متفاوت نگهداری میکنند.

سوال:کدامیک از آنها در خانه  ماهی نگه میدارند؟

1-انگلیسی در خانه قرمز زندگی میکند

2-مرد سوئدی یک سگ دارد

3-مرد دانمارکی چای مینوشد

4-خانه سبز رنگ در سمت چپ خانه سفید قرار دارد

5-صاحب خانه سبز قهوه می نوشد

6-شخصی که سیگار pal mall میکشد پرنده پرورش میدهد

7-صاحب خانه زرد سیگار dunhillمیکشد

8-مردی که در خانه وسطی زندگی میکند شیر می نوشد

9-مرد نروژی در اولین خانه زندگی می کند

10-مردی که سیگار blendsمیکشد در کنار مردی که گربه نگه میدارد زندگی میکند

11-مردی که اسب نگه داری میکند کنار مردی که سیگار dunhillمیکشد زندگی میکند

12-مردی که سیگار blue masterمیکشد آبجو مینوشد

13-مرد آلمانی سیگار princeمیکشد

14-مرد نروژی کنار خانه آبی زندگی میکند

15-مردی که سیگار blendsمیکشد همسایه ای دارد که آب مینوشد

آلبرت انیشتین این معما را در قرن 19 میلادی نوشت.به گفته وی 98درصد از مردم جهان نمی توانند این معما را حل کنند!  
 
اگر جوابش رو میخواین ایمیلتون رو بزارین تا در اسرع وقت براتون ارسال کنم. 
 
موفق باشید

 

مادر یک چشم و پسر نمک نشناس

مادر من فقط یک چشم داشت.من از اون متنفر بودم...
اون همیشه مایه خجالت من بود.
برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا می‌پخت.
یک روز که اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم.
آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنهبه روی خودم نیاوردم،فقط با تنفر بهش یه نگاه کردم وفوراً از اونجا دور شدم.
روز بعد یکی از همکلاسی ها منو مسخره کرد و گفت هووو ...
مامان تو فقط یک چشم داره
فقط دلم میخواست یک جوری خودم رو گم و گور کنم.
کاش زمین دهن وا میکرد و منو ...کاش مادرم یه جوری گم و گور میشد...
ادامه مطلب ...

جوانی علی (ع) الگویی برای جوانان

می گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح ,  به شور و احساسات نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آورد

با تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه  , مولای متقیان است : و بخصوص جوانی شان

الگو گرفتن یک الگو

بله! خود امیر المومنین  در جوانی شان , الگو داشته اند. الگویشان نیز پیامبر بوده است . از علی (ع) از شش سالگی همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و در همه امور زندگی شان , حتی جزیی ترین مسایل هم به پیامبر اقتدا می نمودند یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و والای دیگر الگو می گرفته اند

اما چگونه؟

پیامبر اکرم (ص)  و علی(ع) همواره با هم بودند. از هنگام عبادت و خلوت در غار حرا گرفته تا مراحل مختلف دعوت خویشان دعوت عمومی در خانه خدا و حتی سفرههای تبلیغی پیامبر. علی (ع) همیشه اول صبح به دیدار پیامبر می رفت و آنگاه یکدیگر را شاداب در آغوش می کشیدند و احوال هم را می پرسیدند . آندو بزرگوار اوقات زیادی از شبانه روز را در کنار هم به کار و تلاش می پرداختند و گاه علی (ع) خالصانه عرق از پیشانی پیامبر پاک می کرد و ایشان صمیمانه از او تشکر می نمود

علی (ع)  خود در این باره می فرماید : (( پیامبر (ص) مرا در دامان خود پرورید. من کودک بودم , پیامبر مرا چون فرزند خود درآغوش گرمش می فشرد و در استراحتگاه مخصوص خود جای می داد... هرگز نیافت که من دروغی بگویم و در کردار من اشتباهی رخ دهد. من همچون بچه شتری تازه که پیوسته به دنبال مادرش هست , دنبال او می رفتم . او هر روز نکته ای تازه ای از اخلاق برای من آشکار می ساخت و مرا فرمان می داد که در خط او حرکت کنم . ان حضرت مدتی از سال در کوه حرا به سر می برد و کسی جز من او را نمی دید... من نوروحی و رسالت را می دیدم و بوی خوش و دل انگیز نبوت را احساس می کردم ... موقعیتی که من در محضر رسول الله داشتم برای هیچ کس نبود))ـ

ادامه مطلب ...

زندگینامه علی(ع)

 

فرزند ابو طالب بود. علی (ع) ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطی که در مکه اتفاق افتاد بنا به در خواست پیغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر منتقل گردید و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار حرا) وحی آسمانی به وی رسید وقتی که از غار رهسپار شهر و خانه خود شد , شرح حال را فرمود ,  علی (ع) به آن حضرت ایمان آورد و باز در مجلسی که پیغمبر اکرم (ص) خویشاوندان نزدیک خود را جمع و به دین خود دعوت نموده فرمود

نخستین کسی که از شما دعوت مرا بپذیرد خلیفه و وصی و وزیر من خواهد بود , تنها کسی که از جای خود بلند شد و ایمان آورد علی (ع) بود و پیغمبر اکرم (ص) ایمان او را پذیرفت و وعده های خود را درباره اش امضا نمود و از این روی علی (ع) نخستین کسی است در اسلام که ایمان آورد و نخستین کسی که هرگز غیر خدای یگانه را نپرستید.

ادامه مطلب ...