-
آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به ...
جمعه 30 مهرماه سال 1389 13:29
گل آفتاب گردان رو به نور می چرخد و آدمی رو به خدا . ما همه آفتاب گردانیم . اگر آفتابگردان به خاک خیره شود و به تیرگی ؛ دیگر آفتاب گردان نیست آفتاب گردان کاشف معدن صبح است وبا سیاهی نسبت ندارد . این ها را گل آفتابگردان به من گفت ومن تماشایش می کردم که خورشید کوچکی بود در زمین و هر گلبرگش شعله بود و دایره ای داغ در دلش...
-
روز ملی دختران
یکشنبه 18 مهرماه سال 1389 12:12
روز اول ذیقعده روز ولادت با سعادت کریمه ی اهل بیت حضرت فاطمه معصومه(س) و روز ملی دختران را به تمام دختران ایران زمین تبریک و تهنیت عرض نموده و امیدوارم که با پیروی از این بانوی جهان اسلام و به کار بستن سیره و روش زندگی ایشان هم دنیا و هم آخرت خویش را آباد سازند و هم مشت محکمی بر دهان ابر جنایت کاران عالم بکوبند: که...
-
کلبه مینیمال نویسی
جمعه 9 مهرماه سال 1389 01:01
سلام به همه ی دوستان عزیز از همه ی شما عزیزان دعوت میکنم که در این کلبه مینیمال های قشنگ خودتون رو بنویسید. به امید دیدار شما در پناه حق
-
شیطان و نمازگزار
پنجشنبه 8 مهرماه سال 1389 01:34
مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نمازش را در خانه خدا (مسجد) بخواند. لباس پوشید و راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد، مرد زمین خورد و لباسهایش کثیف شد. او بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت. مرد لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی خانه خدا شد. در راه به مسجد و در همان نقطه مجدداً زمین خورد! او دوباره بلند شد، خودش...
-
دانه ای می کارم...
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 02:13
دو نفر بودند و هر دو در پی حقیقت . اما برای یافتن حقیقت یکی شتاب را برگزید و دیگری شکیبایی را . اولی گفت : " آدمیزاد در شتاب آفریده شده ، پس باید در جستجوی حقیقت دوید آنگاه دوید و فریاد برآورد : " من شکارچی ام ، حقیقت شکار من است . " او راست می گفت : زیرا حقیقت غزال تیز پایی بود که از چشم ها می گریخت ....
-
بوی ماه مهر
پنجشنبه 1 مهرماه سال 1389 01:29
باز آمد بوی ماه مدرسه بوی بازی های راه مدرسه بوی ماه مهر ماه مهربان بوی خورشید پگاه مدرسه از میان کوچه های خستگی می گریزم در پناه مدرسه باز می بینم ز شوق بچه ها اشتیاقی در نگاه مدرسه زنگ تفریح و هیاهوی نشاط خنده های قاه قاه مدرسه باز بوی باغ را خواهم شنید از سرود صبحگاه مدرسه روز اول لاله ای خواهم کشید سرخ بر تخته...
-
حسن آقا....
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 01:17
حسن نامی وارد دهی شد و در مکانی که اهالی ده جمع شده بودند نشست و بنای گریه گذاشت. سبب گریهاش را پرسیدند، گفت: من مردغریبی هستم و شغلی ندارم برای بدبختی خودم گریه میکنم مردم ده او را به شغل کشاورزی گرفتند. شب دیگر دیدند همان مرد باز گریه میکند، گفتند حسن آقا دیگر چه شده؟ حالا که شغل پیدا کردی، گفت: شما همه منزل و...
-
لیلی نام دیگر آزادی است
جمعه 26 شهریورماه سال 1389 00:50
هستی دنیا که شروع شد، زنجیر نداشت، خدا دنیای بی زنجیر آفرید.آدم بود که زنجیر را ساخت. شیطان کمکش کرد. دل، زنجیر شد. عشق، زنجیر شد.دنیا پر از زنجیر شد. و آدمها همه دیوانه زنجیری. خدا دنیای بی زنجیر می خواست، نام دنیای بی زنجیر اما بهشت است. امتحان آدم همین جا بود. دستهای شیطان از زنجیر پر بود. خدا گفت : زنجیره ات را...
-
مهندسی متالورژی صنعتی
پنجشنبه 25 شهریورماه سال 1389 07:22
سلام به همه دوستان عزیز من دانشجوی متالورژی صنعتی هستم و فکر کردم خالی از لطف نیست اگر اطلاعاتی رو درمورد این رشته در اختیار شما عزیزان قرار بدم. مهندسی مواد رشته مهندسی مواد در مقطع کارشناسی دارای دو شاخه متالورژی و سرامیک است. شاخه متالورژی: تصور کنید که در حال رانندگی در یکی از بزرگراهها هستید که ناگهان کامیونی با...
-
«هیچ کس» معشوق توست
پنجشنبه 25 شهریورماه سال 1389 06:54
عاشق می خواست به سفر برود. روزها و ماه ها و سال ها بود که چمدان می بست. هی هفته ها را تا می کرد و توی چمدان می گذاشت. هی ماه ها را مرتب می کرد و روی هم می چید و هی سال ها را جمع می کرد و به چمدانش اضافه می کرد. او هر روز توی جیب های چمدانش شنبه و یکشنبه می ریخت و چه قرن هایی را که ته ته چمدانش جا داده بود. و سال ها...
-
بت، ابراهیم، ایمان
چهارشنبه 24 شهریورماه سال 1389 12:25
مشتی خاکم. سبک و آزاد و بی تعلق. نامی ندارم و کسی مرا نمی شناسد. با باد سفر می کنم. گاهی در باغچه ای کوچک اقامت می کنم تا به ریشه ای کمکی کنم و غذای گیاهی کوچک را به او برسانم؛ و گاهی به بیابان می روم تا خلوتی کنم و از خورشید، سکوت و سوختن بیاموزم. بسیاری اوقات اما خاک پای عابرانم، خاک پای هر کودک و هر پیر و هر جوان....
-
معمای آلبرت انیشتین در قرن ۱۹ میلادی
چهارشنبه 17 شهریورماه سال 1389 02:23
آیا شما در زمره 2درصد افراد با هوش در دنیا هستید؟ پس مسئله زیر را حل کنید و دریابید که در میان افراد باهوش جهان قرار دارید یا خیر 1-در خیابانی 5 خانه در پنج رنگ متفاوت وجود دارد. 2-در هر یک از این خانه ها یک نفر با ملیتی متفاوت از دیگران زندگی میکنند. 3-این 5 صاحب خانه هر کدام نوشیدنی متفاوت می نوشند سیگار متفاوت...
-
مادر یک چشم و پسر نمک نشناس
دوشنبه 15 شهریورماه سال 1389 01:54
مادر من فقط یک چشم داشت.من از اون متنفر بودم... اون همیشه مایه خجالت من بود. برای امرار معاش خانواده برای معلم ها و بچه مدرسه ای ها غذا میپخت. یک روز که اومده بود دم در مدرسه که به من سلام کنه و منو با خود به خونه ببره خیلی خجالت کشیدم. آخه اون چطور تونست این کار رو بامن بکنه به روی خودم نیاوردم،فقط با تنفر بهش یه...
-
جوانی علی (ع) الگویی برای جوانان
پنجشنبه 11 شهریورماه سال 1389 05:31
می گویند باید از حضرت علی (ع) الگو بگیریم! اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح , به شور و احساسات نیاز دارد و الگویی که مرا به شور آورد با تمام این حرفها , باز هم الگو برای تو و برای همه , مولای متقیان است : و بخصوص جوانی شان الگو...
-
زندگینامه علی(ع)
سهشنبه 9 شهریورماه سال 1389 02:41
فرزند ابو طالب بود. علی (ع) ده سال پیش از بعثت متولد شد و پس از شش سال در اثر قحطی که در مکه اتفاق افتاد بنا به در خواست پیغمبر اکرم (ص) از خانه پدر به خانه پسر عموی خود یعنی پیامبر منتقل گردید و تحت سرپرستی و پرورش مستقیم آن حضرت درآمد. پس از چند سال که پیغمبر اکرم (ص) به موهبت نبوت نایل شد و برای نخستین بار در (غار...
-
لیلة القدر
دوشنبه 8 شهریورماه سال 1389 04:12
شب قدر از شبهای مقدس و متبرک اسلامی است. خداوند در قرآن مجید از آن به بزرگی یاد کرده و سورهای نیز به نام «سوره قدر» نازل فرموده است. در تمام سال، شبی به خوبی و فضیلت شب قدر نمیرسد. این شب شب نزول قرآن ، شب فرود آمدن ملائکه و روح نیز نام گرفته است. عبادت در شب قدر برتر از عبادت هزار ماه است. در این شب، مقدرات یک سال...
-
*خدایا...*
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 03:28
*خدایا...* خدایا مرا ببخش اگر صدایت نمیزنم! فراموشت نکرده ام... خدایا مرا ببخش اگر چیزی از تو نمی خواهم! همه چیز را از تو گرفته ام... خدایا مرا ببخش اگر طنابم را گسسته ام! پوسیده بود محکمترش را می خواهم... خدایا مرا ببخش اگر به سوی دیگری میروم! در این سو رهیافتگان کمترند... خدایا مرا ببخش اگر آتش عشقت را با اشک هایم...
-
مسجدی ساختم از جنس تنم ...
شنبه 6 شهریورماه سال 1389 03:17
دلش مسجدی میخواست. با گنبدی فیروزهای و منارهای نه خیلی بلند و پیرمردی که هر صبح و هر ظهر و هر شب بر بالای آن اللهاکبر بگوید. دلش یک حوض کوچک لاجوردی میخواست. و شبستانی که گوشه گوشهاش مهر و تسبیح و چادر نماز است. دلش هوای محلهای قدیمی را کرده بود. با پیرزنهایی ساده و مهربان که...
-
بساط شیطان
جمعه 5 شهریورماه سال 1389 01:29
دیروز شیطان را دیدم. در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود؛ فریب میفروخت. مردم دورش جمع شده بودند، هیاهو میکردند و هول میزدند و بیشتر میخواستند. توی بساطش همه چیز بود: غرور، حرص،دروغ و خیانت، جاهطلبی و ... هر کس چیزی میخرید و در ازایش چیزی میداد. بعضیها تکهای از قلبشان را میدادند و بعضی پارهای از روحشان...
-
در جستجوی خدا
چهارشنبه 3 شهریورماه سال 1389 02:52
کوله پشتیاش را برداشت و راه افتاد. رفت که دنبال خدا بگردد و گفت: تا کولهام از خدا پر نشود برنخواهم گشت. نهالی رنجور و کوچک کنار راهایستاده بود، مسافر با خندهای رو به نهال گفت: چه تلخ است کنار جادهبودن و نرفتن؛ نهال زیرلب گفت: ولی تلخ تر آن است که بروی وبیرهاورد برگردی. کاش میدانستی...
-
ماه زیبای خدا
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 01:34
مـاه زیبــای خــدا ای رمضـان ماه قـرآن و دعـا ای رمضـان هر کجـا پا بنهی یـاد خــداست ذکرحق در همه جا ای رمضـان شبت آرام وسحر شیرین است روزهـا پــر ز صفـا ای رمضـان صـوت قـرآن و منـاجـات و دعـــا همـه آهنـگ خــدا ای رمضـان دل مـا را کـه گنـه کـرده سیـاه پرکن از نـور و صفـا ای رمضـان همـه مهـمـان خـداونـد کریـــم سر این...
-
فلسفه و حکمت روزه از منظر اهل بیت علیهم السلام
سهشنبه 2 شهریورماه سال 1389 01:26
روزه از ابعاد مادی و معنوی ، جسمی و روحی دارای فواید فراوانی است. روزه در سلامت معده و پاکسازی آن از انواع غذاها که موجب انواع بیماری ها می باشد ، اثرات فوق العاده ای دارد. روزه هم جسم و هم روح را پالایش می کند . اگر در روزه داری به تمامی جهات توجه داشته باشیم در پایان ایام روزه داری ، روح و جسمی تزکیه شده خواهیم...
-
دسته بندی انسان ها از دیدگاه دکتر شریعتی
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 00:30
دکتر شریعتی انسان ها را به چهار گروه زیر دسته بندی کرده است دسته اول آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند عمده آدمها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آنهاست که قابل فهم میشوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند. دسته دوم آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند...
-
بخشی ازدعای امام سجاد (ع) هنگام حلول ماه رمضان
دوشنبه 1 شهریورماه سال 1389 00:13
خداوند ماه صیام را بر سایر ماهها برتری بخشید پس برتری آن را بر ماههای دیگر به سبب حرمتها و گرامی داشتنهای بسیار و فضائل و برتریهای آشکار که برای آن قرار داد، هویدا گردانید، و در آن ماه از جهتبزرگ داشت، آنچه را که در ماههای دیگر حلال کرده حرام نمود، و خوردنیها و آشامیدنیها را در (روزهای) آن منع کرد، و برای آن وقت...
-
ماه خدا
جمعه 29 مردادماه سال 1389 04:11
-
ماه بندگی
جمعه 29 مردادماه سال 1389 03:57
ماه رمضان نهمین ماه از ماههای قمری و بهترین ماه سال است. واژه رمضان از ریشه «رمض» و به معنای شدت تابش خورشید بر سنگریزه است. میگویند چون به هنگام نامگذاری ماه های عربی، این ماه در فصل گرمای تابستان قرار داشت، ماه «رمضان» نامیده شد، ولی از سوی دیگر، «رمضان» از اسماء الهی است. این ماه ماه نزول قرآن و ماه خداوند است و...
-
حافظ
جمعه 29 مردادماه سال 1389 03:52
صوفی نهاد دام و سر حقّه باز کرد بنیاد مکر با فلک حقّه باز کرد بازی چرخ بشکند شش بیضه در کلاه زیرا که عرض شعبده با اهل ناز کرد ساقی بیا که شاهد رعنای صوفیان دیگر به جلوه آمد و آغاز ناز کرد این مطرب از کجاست که ساز عراق ساخت و آهنگ بازگشت به راه حجاز کرد ای دل بیا که ما به پناه خدا رویم زانچ آستین کوته و دست دراز کرد...
-
پیتزا با طعم شهدا
پنجشنبه 28 مردادماه سال 1389 05:13
همین که شروع میکنم به ریختن سس گوجه فرنگی روی پیتزا همراهم زنگ می زند. شمارهاش ناشناس است. دگمه سبز گوشی را فشار میدهم تا صدای غلامرضا از توی گوشی بیرون بیاید. بعد از چند کلمه تیکه پاره کردن تعارفات از من میخواهد که برای ویژه نامه یاد بود شهدای مسجدمان مطلب بنوسیم. میگوید راجع به پنج موضوع پیامبر، امام خمینی،...
-
صبر خدا
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 06:22
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه ی اول که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یکدگر ویرانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم که می دیدم یکی عریان، یکی لرزان دیگری پوشیده از صد جامه ی رنگین زمین و آسمان را واژگون مستانه می کردم عجب صبری خدا دارد اگر من...
-
کــوچـه فریدون مشـیری
چهارشنبه 27 مردادماه سال 1389 06:17
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم همه تن چشم شدم، خیره به دنبال توگشتم شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم شدم آن عاشق دیوانه که بودم در نهانخانه ی جانم، گل یاد تو، درخشید باغ صد خاطره خندید عطر صد خاطره پیچید یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشیم پر گشودیم و درآن خلوت دلخواسته گشتیم ساعتی بر لب آن جوی نشستیم تو...